ماجرا
ایرج (قصه های شاهنامه 11)-۱.jpg
ایرج (قصه های شاهنامه 11)-۱.jpg

ایرج (قصه های شاهنامه 11)

به خود نهیب می‌زنم: ما امروز سه برادر نیستیم. ما امروز سه سرزمینیم. ما امروز ایران و روم و تورانیم. تور فریاد می‌زند: تا دیر نشده خنجر را بردار! خنجر را برمی‌دارم به چشم‌های سرخ رنگ سلم می‌نگرم و خنجر را در ستون چوبی خیمه می‌کنم و می‌گویم :نه، من در این دام نمی‌افتم، از جانم می‌گذرم اما با خنجرِ پدرانم، برادر نمی‌کشم.
اگرچه‌ از شاهنامه‌ بسیار گفته‌ و بسیار نوشته‌اند، اما این‌ قلعه‌ی‌ تودرتو هنوز ناشناخته‌ مانده‌ است‌. هر درش‌ به‌ درهای‌ بسیاری‌ باز می‌شود که‌ با گذر از هر یک‌ به‌ شگفتی‌های‌ تازه‌ای‌ می‌رسیم‌. در این‌ مجموعه‌ نویسنده‌ کوشیده‌ است‌ که‌ در مسیرهای‌ ناشناخته‌تر این‌ قلعه‌ تودرتو حرکت‌ کند، تا با پرهیز از تکرار افسانه‌ها آن‌ها را از زاویه‌ای‌ نو و از درون‌ متن‌ ماجرا بازآفرینی‌ کند.

آتوسا صالحی، مترجم، شاعر و نویسنده‌ی اهل ایران است. او در طول‌ سال‌های فعالیت‌ خود، مسئولیت‌های مختلفی از جمله سردبیریِ مجله‌ی سروش نوجوان و مدیریت باشگاه کتاب افق را بر عهده داشته است. از میان کتاب‌های مطرح آتوسا صالحی می‌توان به مجموعه‌ی دوازده جلدی بازآفرینی قصه‌های شاهنامه اشاره کرد

تنها 1 عدد در انبار باقی مانده!

120,000

تومان